کد مطلب:154184 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

مختار صف آرایی میکند
مختار صفوف سپاه را منظم كرد، و عمده سپاه كوفه در دو نقطه اجتماع كرده بودند، قبیله همدان یمن در سبیع و مضر در كناسه، مختار ابراهیم را گفت: با كدام یك از دو گروه مایلی بجنگی؟ ابراهیم گفت: با هر دسته ایكه شما بگوئید مختار اندیشید كه ممكن است ابراهیم با مردم یمن كه قبیله اوست خوب نجنگد، لذا گفت: تو به كناسه برو و من با جمعیتی كه در میدان سبیع هستند می جنگم، ابراهیم روانه كناسه شد و مختار به میدان سبیع رفت و جلو خانه عمر بن سعد بن ابی وقاص ایستاد و احمر بن شمیط و عبدالله بن كامل را برگزید و هر یك را موكل كوچه ای نمود و گفت از این كوچه پیش بروید تا از میدان سبیع خارج شوید و ایشان را گفت: جمعیت شبام وعده داده اند كه از پشت سر ایشان حمله كنند و قطعا حمله می كنند.

طولی نكشید كه سربازان شكست خورده به نزد مختار برگشتند، مختار از فرماندهشان پرسید گفتند: او مشغول جنگ بود، سپس عبدالله قرار خثعمی را كه فرمانده چهارصد نفر به سپاهی بود مأمور كرد به كمك آنان بشتابد و دستور داد سیصد نفر را با عبدالله بن كامل واگذارد و خود با صد نفر دیگر به میدان سبیع رفته و در آنجا بجنگ پرداخت.

ابراهیم با شبث بن ربعی رو به رو شد جمعی از قبیله مضر با وی بودند به ایشان فرمان داد كه برگردید زیرا دوست ندارم یك نفر از قبیله مضر به دست من كشته شود آنان گوش نكردند و جنگ را شروع نمودند طولی نكشید كه آنان را شكست داد و حسان بن قائد كه یكی از سران سپاه كوفه بود مجروح گردید، او را به خانه اش بردند و در خانه بمرد.

خبر پیروزی ابراهیم به مختار رسید، خوشحال شد و برای احمر بن شمیط و عبدالله بن كامل كه در سبیع می جنگیدند مژده پیروزی ابراهیم را بردند تا پشتشان گرم شده


و با قوت قلب پیشروی نمایند.

قبیله شبام بسر كردگی ابی القلوص از عقب جمعیت برآمد از سه طرف كوفیان را در میدان سبیع محاصره كردند و بزودی با گرفتن پانصد نفر اسیر بر مخلفین پیروز شدند [1] .


[1] طبري 655:8 كامل 233:4.